بخش دوم ـ درس 3: سنت اضلال
اهداف: 1) آشنایی با سنت اضلال در قرآن 2) آگاهی از رابطه سنت اضلال با سنن دیگر
سنت اضلال
1. سنت اضلال نزد اهل لغت و مفسران
سنت اضلال در مقابل هدایت است.
سنت اضلال سنتی مقید یا عکس العملی است که به اهل باطل و کفر اختصاص داشته و ابتدائی تحقق نمییابد.
راغب: ضلال نقطه مقابل هدایت است، به معنای عدول و انحراف از راه مستقیم. هرگونه انحراف از حق چه کم یا زیاد، چه عمدی یا سهوی، از مصادیق ضلالت است.
راغب: سه دسته ضلال
1. ضلالت در علوم نظری و معرفتی: مانند انحراف در شناخت خدا یا پیامبران و دیگر علوم اعتقادی
«... وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعیداً » نساء/136
2. ضلالت در علوم عملی: مانند معرفت احکام شرعی و عبادات
3. ضلالت و انحراف عمیق از صراط مستقیم: «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالاً بَعیدا»
گمراهان به دو دسته تقسیم میشوند.
الف) گمراهان اعتقادی
افرادی که معرفت نادرست از دین و حقایق اعتقادی دارند. (گمراهی در حوزه معرفتی و اعتقادی)
1. مشرکان: کسانی که به خدا شرک ورزیدهاند. 2. کافران به خدا، رسولان، کتاب و ملائکه 3. مانعان راه خدا: کسانی که خود گمراهند و دیگران را نیز گمراه میکنند.
ب) گمراهان عملی
کسانی که با معرفت نادرست و عدم ایمان به خدا از حد خود تجاوز کرده و به فسق و فجور روی آوردهاند.
4. رابطه سنت اضلال با سنن دیگر
الف) رابطه سنت اضلال با سنت هدایت:
سنت هدایت بعد از «سنت ارسال رسل» و «سنت ابتلای عام» میآید.
بعد از انتخاب نادرست از نعمت هدایت «سنت اضلال» میآید.
پس از «سنت اضلال» سنتهای «امداد»، «تزیین»، «امهال»، «استدراج» میآیند.
ب) رابطه سنت اضلال با سنت توبه
قرآن: توبه مخصوص افرادی است که اعمال زشت را جاهلانه انجام دادهاند.
«إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَریبٍ فَأُولئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ کانَ اللَّهُ عَلیماً حَکیما» نساء/17
لَا یَقُولَنَّ أَحَدُکُمْ «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْفِتْنَةِ» لِأَنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ إِلَّا وَ هُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَةٍ وَ لَکِنْ مَن اسْتَعَاذَ فَلْیَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ
1. ابتلا در لغت: بلا ـ یبلوا ـ بلوا: امتحان کردن. (مصباح المنیر)،
بلو: نوعی خبر گرفتن (مقاییس اللغة)، برای اتمام حجت (ابلیتُ فلانا عذرا: او را به رابطه بین خودمان آگاه کردم تا عذری نداشته باشد).
بلو: استخبار و اختبار «وَ قَدْ ابْتَلَیْتُهُ فَأَبْلانِى؛ أَى: اسْتَخْبَرْتُهُ فَأَخْبَرَنِى» (المحکم و محیط الاعظم)
بلی: کهنه و فرسوده شدن. «یقال: بَلِیَ الثوب بِلًى و بَلَاءً، أی: خلق، و منه قیل لمن سافر: بِلْوُ سفر و بِلْیُ سفر، أی: أبلاه السفر، و بَلَوْتُهُ: اختبرته کأنی أخلقته من کثرة اختباری له» (راغب)
بلا: غم و اندوه
بخش دوم ـ درس 4: سنت ابتلا و آزمایش
اهداف: 1) آشنایی با سنت ابتلا 2) آشنایی با فلسفه و حکمت سنت ابتلا
2. ابتلا در قرآن
تفاوت ابلی و ابتلی در حدیث امام سجاد علیه السلام
«" الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا أَبْلَى وَ ابْتَلَى"أی على ما أبلى من النعم و ابتلى من النقم. یقال:" أَبْلَاهُ الله بَلَاءً حسنا" أی بکثرة المال و الصحة و الشباب، و ابْتَلَاهُ أی بالمرض و الفقر و المشیب».
أبلی = باب افعال: ابتلا به نعمتها و امور خوب
أبتلی = باب افتعال: ابتلای انسانها به امور بد و شر و ناخوشایند
التحقیق فی کلمات القرآن الکریم: حسن مصطفوی
ابتلا: ایجاد تحول و دگرگونی قابل تطبیق در تمام موارد و بی نیازی از مجاز
«امتحان، اختبار، ابتلا، تجربه، اعلام، تعریف» موضوع له ابتلا نبوده، بلکه از لوازم و آثار ایجاد تحول و دگرگونی میباشند.
«یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» طارق/31: روزی که شخص یا شیء دگرگون و متحول شده و خصوصیاتش آشکار میگردد.
«إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلیهِ فَجَعَلْناهُ سَمیعاً بَصیراً» انسان/2: انسان را به حالات مختلف تغییر دادیم تا شنونده و بینا گردد.
«وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ» بقره/124: خدا در ابراهیم تحولی ایجاد نمود و به واسطه کلماتی برنامه او را تغییر داد، پس وی آنها را امتثال نمود.
«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ ...» بقره/155: در حالات آنها دگرگونی ایجاد نمود و
«وَ فی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظیمٌ» اعراف/141: در این مسئله تحول و دگرگونی بزرگ از جانب خداوند بود.
فرق «بلو» با «تحویل»: ایجاد تحول به وسیله تکلیف و حکم ملازم با محدودیت و در تنگنا قرار گرفتن است.
در تحویل (اعم از بلو) ممکن است حالات گشایش نیز ایجاد شود. (بَلِیَ: به دلیل کسره، تحول منفی و فرسوده شدن میباشد).
3. واژگان مترادف با ابتلا
الف) امتحان (محن) : تصفیه و خالص کردن
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا جاءَکُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإیمانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْکُفَّار ...» ممتحنه/10
ب) فتنه: تصفیه (امتحان و اختبار یا ابزار امتحان و ابتلا)
شیخ صدوق: امتحان و اختبار، گمراهی، کفر، شرک، آتش زدن، عذاب، و ...
ج) تمحیص (محص): خلوص شیء، اختبار و ابتلا به مصائب
وَ لِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکافِرین: آل عمران/ 141
وَ لِیُمَحِّصَ ما فی قُلُوبِکُمْ ...: آل عمران/154 تمحیص: 1. ابتلا و اختبار 2. تنقیه و تخلیص (ابتلای اهل ایمان که مؤمنان به واسطهی آن پاک میشوند).
چکیده
1. ابتلا از ریشه «بلو: آزمایش و اختبار» و «بلی: کهنه و فرسوده شدن» آمده است که در معنا با یکدیگر متفاوتند.
2. در قرآن «امتحان»، «فتنه»، «تمحیص» از واژگان مترادف ابتلا هستند. (اختبار)
3. ابزار سنت ابتلا به دو دسته تقسیم میشوند: 1. ابزار خیر 2. ابزار شر
4. خداوند مردم را با ارسال رسل، انزال کتب و کلام انبیا، اختلاف در شرایع، جایگاه اجتماعی پیامبران و شخصیت اخلاقی آنان آزمایش میکند.
5. علت انتخاب انبیا از میان طبقه مستضعف در بیان امیرمؤمنان: عامل امتحان افراد سودجو و ثروتاندوز و ظاهر بین میداند. بنابراین در صورت انتخاب پیامبران از میان قدرتمندان و ثروتمندان جامعه، گرایش مردم به آنها فضیلت محسوب نشده و ایمان آنها از ترس یا به طمع قدرت و ثروت خواهد بود.
6. اموال و امور مربوط به آن، ابزار ابتلا میباشند که به صورت نعمت یا نقصان نعمت محل ابتلای انسانها هستند.
7. قرآن فرزندان را وسیله آزمایش انسانها معرفی کرده است و به عنوان «فتنه» یاد کرده است.
8. کمبود نیازمندیها، جنگ و جهاد، حوادث اجتماعی، از موارد ابتلا هستند.
9. حوادث سیاسی، اعتقادی، اجتماعی، مردم و والیان، وسیله آزمایش یکدیگر هستند که خدا به واسطه آن اهل ایمان را آزمایش میکند.
10. هدف آزمایش دارای اهمیت است. عبادت خدا، تربیت و رشد انسان، جدا کردن خوبان از بدان، استحقاق پاداش و کیفر آن از اهداف الهی در ابتلا است.
11. پردهبرداری از درون انسانها برای شناخت و معرفی افراد و ارزیابی اعمال برتر بندگان به منظور اعطای پاداش از اهداف دیگر آزمایشات الهی می باشد.
12. بسیاری از مشکلات دنیا نتیجهی اعمال خود انسانهاست. ولی این عذابها و مجازاتها خود ابتلا و آزمایش دیگری است.
13. از اهداف دیگر آزمایش الهی تمحیص و پاک کردن اهل ایمان از آلودگیهاست.
بخش دوم ـ درس 5: سنت امداد
اهداف: 1) آشنایی با سنت امداد
سنت امداد: مطلق و مقید
امداد مطلق: شامل تمام انسانها میشود، اعم از اهل ایمان یا اهل کفر
سنت هدایت از مصادیق سنت امداد است و خدا انسانها را به سمت سعادت کمک میکند.
1. اگر کسی به سمت گمراهی رود، سنت امداد به شکل سنت اضلال یا تزیین و در نهایت استدراج تحقق مییابد. در این صورت سنت امداد مقید و مخصوص اهل باطل خواهد بود.
2. کسانی که با هدایت الهی همراه شوند، سنت امداد مطلق آنها مقید شده و خدا با هدایت خاص آنها را به سنت تزیین یا تحبیب ایمان یا ... یاری میکند.
بخش دوم ـ درس 6: سنت تغییر و عدم تغییر
اهداف: 1) آشنایی با سنت عدم تغییر و تغییر 2. آشنایی با تأثیر رفتا افراد و جوامع در نزول نعمتها
سنت تغییر یا عدم تغییر: سنتی مقید است که در حوادث تاریخی به کار میرود.
إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ: رعد/11
ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیم: انفال/53
سنت تغییر: متوقف بر عملکرد انسانها
سنت عدم تغییر: از آن جهت که هر گاه تغییری در رفتار انسان رخ ندهد، خداوند نیز آن وضعیت را حفظ و ثابت نگه میدارد.
بخش دوم ـ درس7: سنت تزیین
اهداف: 1) آشنایی با سنت تزیین
سنت تزیین
تزیین در لغت: زیبایی نقیض زشتی است.
تزیین در اصطلاح: زینت واقعی آن چیزی است که انسان را در هیچ حالی از احوالات دنیوی یا اخروی آلوده نمیکند، از اینرو، آنچه انسان را در حالتی غیر از حالت دیگر زینت میدهد، این در واقع زشتی است.
سنت تزیین در قرآن و نزد مفسران:
کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ: انعام/8
تزیین اعمال به صورت مطلق و مقید نسبت به اهل ایمان و باطل میباشد.
تزیین نسبت به اهل ایمان تنها در «حجرات/7: ْ وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ ...» آمده است.
بخش دوم ـ درس 8: سنت استدراج
اهداف: 1) آشنایی با سنت استدراج
سنت استدراج سنت مقید است.
استدراج از درج: راه رفتن، طریق و راه، مردن و منقرض شدن، نزدیک گردانیدن به صورت کم کم و آرام آرام، ترقی نمودن به صورت مرحله به مرحله
راغب: درج = درجه، مقام و منزلت
سنت استدراج در قرآن:
یکی از مصادیق سنت امداد مقید (مخصوص اهل باطل) و سنت اضلال است.
سنتی که خداوند نقمتها را در ظاهر فریبنده افزایش نعمتهای مادی و ظاهری برای شخص یا امتها ارائه میکند.
سنتی که باعث میشود آسایش و رفاه مادی فرد را احاطه کرده و فرد و جامعه از این طریق فریب خورده و اغوا گردد. و غفلت استمرار یافته و فرد یا اجتماع به ناسپاسی رو آورند و با اختیار خود از فطرت دور شده و کم کم اعمال سابق خود را فراموش کرده و به سنت اضلال و کوری و کری بسته شدن فهم دچار گردند. این اشخاص درک درستی از وضعیت خود نداشته و ناگهان خود را در حال هلاکت مییابند.
وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُون: اعراف/182
موضوع :